۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

دوم اردیبهشت ماه نود و دو

خبر های خوب درباره تلویزیون طپش در راه است!
اخاذی در شبکه های ماهواره ای فارسی، به شدت مراقب باشید!
علیخواه :دیگر گفتن اینکه ماهواره از اساس بد است فایده ندارد، باید امکان تأسیس شبکه خصوصی فراهم شود!
ماهواره در ایران امری بدیهی! ارمیا و حریم سلطان نفس صدا و سیما را گرفته اند!
برتری دراماتیک سریال‌های ایرانی بر سریال‌های عربی
«کلاه قرمزی» در اعیاد مذهبی هم به تلویزیون می‌آید
هر شب یک فیلم سینمایی روی آنتن شبکه یک
«ضرغامی» در دانشگاه تهران پاسخ می دهد
یک جمع که خود را مثلا رسانه می دانند!
یورونیوز و اضافه شدن زبانهای جدید
شبکه لاله روی ایر رفت


خبر های خوب درباره تلویزیون طپش در راه است!
 001
تا هفته آینده، خبر های خوبی از تلویزیون طپش به گوش خواهد رسید!
این شبکه تلویزیونی را که با نام TI TV (طپش اینترنشنال) می شناسید بر روی ماهواره یاه ست فرکانس ۱۱۸۸۰عمودی و سیمبل ریت ۲۷۵۰۰ می توانید تماشا کنید.

اخاذی در شبکه های ماهواره ای فارسی، به شدت مراقب باشید!
11 - Copy 
همان طور که به خاطر دارید در شبکه تلویزیونی پرشین استار آگهی هایی تحت عنوان “مسابقه پیامکی” یا “مسابقه اس ام اسی” پخش می گردید که در این مسابقات یک سوال بسیار بدیهی که با انتخاب هر گزینه از آن برنده می شدید پخش می شد! که بعد ها مشخص شد تمامی شرکت کنندگان در این آگهی ها برنده هستند! سپس با آن ها تماس گرفته شده و می گفتند شما برنده شده اید! لطفا مثلا ۳۵ هزار تومان بفرستید تا جوایز شما را ارسال کنیم!
و جالب این که یا از جوایز خبری نبود و یا اگر خبری بود یک سشوار داغون یا یک دستگاه زیر ۱۰ ۱۵ هزار تومانی برای شما ارسال می شد!
اما مدیریت تلویزیون پرشین استار وقتی دیدند در صفحات فیسبوکی گزارش هایی در این رابطه خصوصا توسط فواد عزیز منتشر می شود، به فکر کنسل سازی این نوع آگهی ها افتادند و چندی بعد آگهی منحل شد!
اما ظاهرا تلویزیونی فیس۱ (با شعار تلویزیونی متفاوت) که این روزه از سوی کاربران صفحات اجتماعی “شبکه ای بی تفاوت” نامگزاری شده به تازگی به تکنولوژی پخش این آگهی ها پی برده است! و وقتی همکاران تماس گرفتند و گفتند این آگهی ها را پخش نکنید، مانند دفعه قبل که گفته بودند مسائل شبکه به خودمان مربوط است، این بار گفته بودند که مسائل پخش شده در آگهی ها به ما مربوط نیست! یعنی به ما مربوط نیست در آگهی هایمان از مردم دزدی شود!
خوب من هم می توانم یک شبکه تلویزیونی خانوادگی راه بیاندازم و در آگهی ها به گول زدن خانواده ها بپردازم و یا آگهی های +۱۸ سال پخش کنم و بگویم به من ارتباطی ندارد در این آگهی ها چه اتفاقاتی میفتند!
تلویزیون فیس۱ که در ابتدا با همان شعار تلویزیونی متفاوت قرار بود به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی به پخش برنامه بپردازد، و لیست برنامه ها به گونه ای بود که تمامی برنامه ها گویی توسط خود آنان تهیه شده بود (که تا اینجای کار جای تشکر را داشت)، و قرار بود بر روی یوروبرد۹ پخش شود، سرانجام با اشغال فضای ۲٫۵ مگابیت بر روی فرکانس ۱۱۶۴۲ (عده ای این فرکانس را ضعیف می دانند) به پخش ۹۵ درصدی برنامه های صدا و سیما و پخش ۵ درصد برنامه های تهیه شده پرداخت و این گونه آگهی دهندگان را سر کسیه کرد!
عده بسیاری می گویند که ای کاش این شبکه در همان یوروبرد می ماند و یوسف پیامبر، جومونگ و سه در چهار و نقطه چین پخش می کرد، به جای این که فضای ۲٫۵ مگابیتی هاتبرد را اشغال کند!
سخن ما این است اگر از دست کاری برنمی آیید، برای آن تبلیغ نکنید، سرتان را پایین بیندازید و مانند این همه شبکه قارچی از بالا، پایین، چپ و راست و هر ۲ دقیقه نیم ساعت آگهی پخش کنید! این طور انتقاد ما و مخالفت ها را هم نخواهید شنید! چون بیننده ای نخواهید داشت!
متاسفانه مدت های زیادی است که بودن یا نبودن برخی رسانه های فارسی فرقی با هم ندارن! رسانه هایی که بیشتر به شبکه شاپینگ یا شبکه های صدا و سیما شبیه هستند تا شبکه های ماهواره ای عادی و پخش سرگرمی!
به قول دوستان اگر سریال های صدا و سیما را می خواستیم، با این همه دلشوره ماهواره تهیه نمی کردیم! یک دستگاه دیجیتال با ۲۰ شبکه تلویزیونی تهیه می کردیم و لذت می بردیم!
(قصد توهین به کسی نبود و تمام آمار ها بر اساس براورد های من، و دوستان و همکارانم بیان شده بود! اگر از آمار مطمئن نبودیم آن ها را بیان نمی کردیم)

علیخواه :دیگر گفتن اینکه ماهواره از اساس بد است فایده ندارد، باید امکان تأسیس شبکه خصوصی فراهم شود!
jamavari_mahvare 
سالهاست که با افزایش استفاده از ماهواره در میان خانواده های ایرانی،کارشناسان و روان شناسان نسبت به خطرات آن به ویژه در میان خانواده های ایرانی هشدار می دهند.
خبرآنلاین: باید بپذیریم که بعضی برنامه های این شبکه ها با فرهنگ و روابط خانوادگی ما همخوانی ندارد.اما برای تاثیر نپذیرفتن از فرهنگی که با آن بیگانه ایم چه باید کرد؟باید کلا چنین برنامه های را ندید یا این که راهکاری دیگری دارد، در همین زمینه با دکتر فردین علیخواه استاد دانشگاه گیلان و جامعه شناس گفت وگویی را انجام داده ایم.وی تحقیقات مفصلی درباره شبکه های ماهواره ای انجام داده است.

آقای دکتر، در یکی از تحقیقاتی که شما درباره اثرات ماهواره انجام داده اید گفته اید یکی از نگرانی هایی که درباره شبکه های ماهواره ای وجود دارد کودکان است. منظورتان چه بوده است؟
شبکه های ماهواره ای کم و بیش برای همه گروه های سنی برنامه هایی دارند اما نسبت به کودکان بی توجه بودند. اما از یکی دو سال پیش شروع کردند به پخش برنامه هایی برای کودکان و حتی شبکه های مستقلی خاص کودکان شکل گرفت. اما باز این هم مسأله نبود. مسأله آن است که در لابه لای برنامه ها و فیلم های مختلف شبکه های ماهواره ای تکیه کلام های مستهجن، تصاویر صحنه دار، صحنه های بسیار خشن وجود دارد.

تکلیف کودکان با این نوع برنامه ها چیست؟ یا به عبارت دیگر خانواده ها باید چکار کنند؟
من سال گذشته مطلبی نوشتم با عنوان «نصابان ماهواره مشاوران خانواده ها!». در آنجا گفتم که هم اکنون به هر حال در همه جای ممکلت و در همه اقشار اجتماعی بیننده ماهواره داریم و تعداد این بینندگان هم در حال افزایش هم است، دیگر گفتن اینکه ماهواره از اساس بد است هم فایده ندارد.بنابراین باید از طریق علمی سیاست های اجتماعی مشخصی را تعریف و درباره شبکه ها اطلاع رسانی کرد.نسبت به برنامه های خاص هشدار داد و نحوه تماشای آن برنامه ها توسط روان شناسان و مشاوران خانواده ها توضیح داده شود و از طرف دیگر البته نسبت به تماشای برنامه های خوب هم توصیه کرد.
متاسفانه در این باره کاری نشده و فقط می گوییم ماهواره بد است. همین باعث شده خیلی از خانواده ها برای دریافت این موضوع که کدام شبکه مشکل دارد و کدام یک ندارد از نصابان ماهواره مشورت بگیرند. نصابان هم اطلاع روشنی از این موضوع ندارند. حتی خیلی از خانواده ها از امکانات خاص رسیورها در زمینه کنترل شبکه ها و رصد کردن آنها برای محافظت خانواده اطلاع ندارند. نصابان هم در این باره اطلاع ندارند چون کسی استفاده نمی کند.

این مسائل چه مشکلاتی به وجود می آورد؟
بگذارید طرح مسأله کنم. شما می دانید خیلی از کسانی که از کشورهای در حال توسعه و پیرامونی به کشورهای صنعتی و توسعه یافته مهاجرت می کنند تا چند سال با مشکلات روانی و اجتماعی مختلفی دست و پنجه نرم می کنند. ممکن است دچار شوک شوند. ماهواره هم چنین حکمی دارد. خانواده ای که شبکه صدا و سیما را تماشا می کرد ناگهان می تواند بیش از هزار شبکه تلویزیون مختلف با موضوعات مختلف را دریافت کند. این اتفاق هم پیامدهایی در بر خواهد داشت. بحث آن است که می توان درباره این وضعیت جدید بحث کرد. نه اینکه عنوان کرد ماهواره اساسا بد است . منظور این نیست، ما در ماهواره شبکه مفید کم نداریم. مسأله افزایش سواد بصری مخاطب درباره شبکه هاست.
درباره سوال شما باید بگویم که تأثیر نخست روی کودکان است. ببینید الان خیلی از خانواده ها سریال های شبکه جِم یا شبکه من و تو را تماشا می کنند اما اطلاع رسانی مشخصی درباره رده بندی سنی مخاطبان برنامه وجود ندارد. این در حالی است که بیشتر برنامه های این شبکه تقریبا بیننده دارد. این مسائل نگران کننده است و بهتر است که رابطه کودک و این نوع برنامه ها مشخص شود. شاید تماشای خانوادگی همه برنامه های تلویزیون باعث شده است که امروزه خیلی از خانواده ها در تعریف ویژگی های کودکانشان بیان می دارند که « او مثل بزرگترها حرف می زند و انگار نه انگار که بچه است!» . این شبکه ها از نظر ذهنی کودکان را به دنیای بزرگسالی پرتاب کرده اند و کودکان دیگر کمتر کودکی می کنند! . کجای دنیا برای کودکان چنین برنامه هایی پخش می شود و برای مثال قیمت دلار و سکه را به دنیای کودکان وارد می کنند. البته بگویم که با آمدن یکی دو شبکه خاص کودکان، کمی از شدت این مشکل کاسته شد چون خیلی از خانواده ها مجبور شدند یک تلویزیون دیگر تهیه کنند تا کودکانشان به تماشای آن شبکه ها بپردازند. هر چند که باز هم معتقدم باید به تحلیل علمی محتوای آن شبکه ها پرداخت و اگر مشکلی بود به خانواده ها اطلاع رسانی کرد.

کشورهای دیگر با این مسائل چگونه برخورد می کنند؟
اگر منظور کشورهای توسعه یافته است آنها حساسیت های خودشان را دارند. معمولا شبکه ها موظف اند که علائم خاصی را بر روی هر برنامه نصب کنند تا مخاطب بداند که این برنامه چه محتوایی دارد و برای چه سنینی مناسب است، چیزی که در منابع با عنوان سیستم ربته بندی محتوایی تلویزیون TV content rating system از آن یاد می شود.اما شبکه های ماهواره ای فارسی زبان چون رده پخش برنامه خود را « جنرال» یا عمومی تعریف می کنند این تقسیم بندی ها را رعایت نمی کنند.البته خیلی از شبکه های غیر فارسی این علائم را نصب می کنند اما مخاطب عام ایرانی از معنی این علائم اطلاعی ندارد. در کشورهای توسعه یافته روی این مسائل بحث می شود و اطلاع رسانی می شود، مدارس به خانواده ها اطلاعات می دهند. خود رسانه هایی که به برنامه های خانوادگی تمایل بیشتری دارند به خانواده ها اطلاعات می دهند که چگونه از فرزندان خود مراقبت کنند. حتی سازمان های غیردولتی مدافع کودکان در این زمینه فعالیت می کنند و اگر موردی پیش بیاید جریان سازی می کنند و از طریق افکار عمومی به شبکه ها فشار می آورند. به هر حال همین مسائل باعث شده که در تکنولوژی تولید گیرنده ماهواره ای امکاناتی برای کنترل والدینparental control به وجود بیاید. در این کشورها برخی از مراکز به سمت تعریف خط مشی های مشخص برای تماشای خانوادگی تلویزیون family viewing policy رفته اند. البته بگویم که ما در کشورمان درباره برنامه های صدا و سیما هم کاری نکرده ایم چه برسد به ماهواره ها. هنوز رتبه بندی محتوایی برنامه ها برای برنامه های صدا و سیما هم رعایت نمی شود و فقط شبکه چهار گاهی اوقات این عمل را انجام می دهد.

از نظر مخاطب شناسی معمولادر ایران چه شبکه ها و چه برنامه هایی بیننده بیشتری دارند؟ آیا از نظر مخاطب شناسی تغییراتی در سال های اخیر رخ داده است؟
نوع برنامه هایی که بینندگان ایرانی به آنها علاقه دارند زیاد با بینندگان برنامه های مدیای تلویزیون در سراسر دنیا فرقی ندارد. معمولا در دنیا برنامه های تفریحی ، سرگرمی ، فیلم و سریال و در رده سوم ورزش و موسیقی طرفداران بیشتری دارد. مخاطب عام ایرانی هم معمولا از تلویزیون چنین برنامه هایی را می خواهد.اما ممکن است مسأله فقط این نباشد چرا که در سال های گذشته شاهد بوده ایم که بیننده ایرانی در جستجوی همین نوع برنامه ها هم مدام شبکه آشیانه (شبکه مورد علاقه) خود را در بین شبکه های ماهواره ای عوض کرده است. برای مثال تحقیقات نشان می داد . بینندگان شبکه های ماهواره ای به سمت «شبکه فارسی وان» متمایل شدند. با تکراری شدن برنامه های فارسی وان، و با آمدن «شبکه های من و تو» ، هجوم دارندگان گیرنده های ماهواره ای به سمت این شبکه ها افزایش یافت . درباره برنامه های پربیننده، گاهی اوقات به ظنز می گویم که اگر می خواهید بدانید که کدام برنامه ماهواره ای پربیننده است به برنامه « جمعه بازار» مراجعه کنید.
در کل در سال های اخیر از منظر مخاطب شناسی ما شاهد افزایش مخاطبان خاص در عرصه شبکه های ماهواره ای هم هستیم. یعنی برخی از مخاطبان از مخاطب توده وار دور شده و به دنبال علابق خاص خود هستند، گروهی که به آنها مخاطب خاص اطلاق می شود. برای مثال عده ای از مخاطبان به « شبکه های علمی» ، عده ای به « شبکه های خبری»، عده ای به « سرگرمی از نوع خاص نظیر شبکه های مربوط به حیات وحش یا سیر و سفر» علاقه دارند. با گذشت زمان از نظر مخاطب شناسی شاهد لایه لایه شدن و تجزیه بیشتر مخاطبان شبکه های ماهواره ای خواهیم بود. تحقیقات من نشان می دهد که در خانواده ایرانی؛ مادران، پدران، فرزندان هر یک برنامه ها و شبکه های خودشان را دارند. این روند در آینده تقویت خواهد شد.

ارزیابی جامعه شناسانه شما از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان چیست؟ وضعیت بینندگان این شبکه ها چگونه است؟
شبکه های ماهواره ای فارسی زبان فراز و نشیب زیادی داشته اند. شاید بتوان گفت که هر سال حدود ۱۰ شبکه به شبکه های فارسی زبان اضافه شده و نیمی از همین تعداد هم حذف می شوند. چون تأمین هزینه های یک شبکه خیلی بالاست و رقابت سختی هم بین شبکه ها در جریان است. در کل می توانم بگویم امروزه چند شبکه نسبتا حرفه ای باقی مانده اند و سایر شبکه ها هر چند به قولی روی خط هستند اما از جلو چشم بینندگان و فهرست شبکه های مورد علاقه آنان حذف شده اند. به جرات می گویم که برخی از شبکه های فارسی زبان در کل هزار نفر بیننده هم ندارند! به نظرم در سال های آینده ورود شبکه های حرفه ای بیشتر خواهد شد و «شبکه های کلاسیک فارسی زبان» از دور خارج خواهند شد. منظورم از شبکه های کلاسیک شبکه هایی هستند یا بودند که در لابه لای آگهی های تجاری خودشان که معمولا ابزارهای لاغری و فروش ملک بود ؛کلیپ موسیقی و فیلم سینمایی پخش می کردند. به نظرم باید پذیرفت که تعداد بینندگان شبکه های ماهواره ای در کل در حال افزایش است، حتی شاید بتوان گفت که موضوع از افزایش هم گذشته است. هفته قبل سفری به روستایی در بخش الموت استان قزوین داشتم. برایم جالب بود که هنوز خانواده ها از کرسی به عنوان وسیله گرما زا استفاده می کردند،اما چیزی که توجهم را جلب کرد وجود دیش های مختلف بر پشت بام منازل بود و جالب تر اینکه اهالی می گفتند چند بار نیروی انتظامی برای جمع کردن دیش ها اقدام کرده است.
نکته دیگر آنکه متأسفانه از چند سال پیش ما شاهد ظهور مخاطبی هستیم که اصلا شبکه های داخلی را تماشا نمی کند. در اوایل ظهور این مخاطب به شکل فردی بود، یعنی برخی از اعضای خانواده که بیشتر جوانان بودند اصلا برنامه های صدا و سیما را تماشا نمی کردند و به اطاق خود می رفتند. تحقیقات اخیر من نشان می دهد که به تدریج شاهد ظهور خانواده هایی این چنین هستیم، خانواده هایی که هیچ ارتباطی با برنامه های صدا و سیما ندارند.

در این میان،نقش صدا و سیما در گرایش به ماهواره را چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید من اصلا نمی گویم که صدا و سیما کم کاری یا ضعیف عمل کرده که این وضعیت به وجود آمده است. اتفاقا صدا و سیما همه توان خود را بکار برده است. من فکر می کنم که باید امکان تأسیس شبکه تلویزیونی و رادیویی برای بخش خصوصی فراهم شود. انحصار باعث شده است که نوک تیز همه حمله ها به سمت صدا و سیما باشد. با رشد بینندگان شبکه های ماهواره ای، همه صدا و سیما را مقصر بدانند. با ورود بخش خصوصی فشارها می تواند توزیع شود،چون بخش خصوصی می تواند تنوع محصولات رسانه ای را بیشتر کند. فراتر از این باید امکان ورود برخی از شبکه های معروف جهانی به فضای رسانه ای ما وجود داشته باشد. کاری که خیلی از کشورهای خاورمیانه انجام می دهند. می توان قوانین مشخصی تعریف و ملاحظات و چارچوب های محتوایی مشخصی را اعلام کرد و به این شبکه ها امکان پخش برنامه را داد. خیلی از این شبکه ها ملاحظات کشورهای مقصد را در چارچوب محتوایی برنامه هایشان رعایت می کنند. این وضعیت از نظر اقتصادی و اشتغال زایی هم سودمند خواهد بود.
از نظر مخاطب ایرانی این سازمان متعلق به نظام سیاسی تلقی می شود. متأسفانه صدا و سیما هم در همه برنامه های خود اصرار دارد که این موضوع را اثبات کند. من چند سال قبل پیشنهاد دادم که صدا و سیما شبکه ای به نام «شبکه گلچین» تأسیس کند که در آن برخی از برنامه های معروف جهانی پخش شود اما تأکید داشتم که پخش برنامه در این شبکه اصلا از مناسبت های روز تبعیت نکند. هیچ شعار و نشانه ای در اطراف قاب تلویزیون به جز آگهی ننشیند تا مخاطب بتواند فارغ از همه چیز بنشیند و فقط تلویزیون تماشا کند! امیدوارم روزی شاهد ظهور چنین شبکه یا شبکه هایی باشیم. نکته دیگر آنکه کلیت صدا و سیما باید شبکه های ماهواره ای را یک رقیب ببیند، نه آنکه فقط نگاه سیاسی داشته باشد. من منکر این نیستم که برخی از این شبکه ها ممکن است به جاهایی وصل باشند و برای جامعه ایرانی برنامه ها و اهداف مشخصی داشته باشند اما باور کنید تا وقتی این شبکه ها به عنوان رقیب دیده نشوند نمی توان به جذب مخاطب ایرانی پرداخت.

به نظر شما شبکه های ماهواره ای فارسی زبان چقدر می توانند در جامعه ایرانی موثر باشند؟
روشن است که به سادگی نمی توان در اینباره ادعای علمی داشت و باید تحقیق کرد. اما تحلیل کارشناسی من این است که ماهواره بر جامعه ایرانی هم تأثیرات مثبت و هم تأثیرات منفی دارد. تأثیرات ماهواره در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قابل بحث و پیگیری است. مهم ترین تأثیر شبکه های ماهواره ای را تشدید تغییر جریان سبک زندگی می دانم. سبک زندگی ای که با زمینه های اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی فاصله دارد و امروزه در غرب نمود بیشتری یافته است. البته ممکن است عده ای این وضعیت را مطلوب فرض کنند و استدلال خودشان را داشته باشند،اما آنچه که از نظر جامعه شناختی موجب نگرانی است بروز وضعیت آنومیک(بی هنجاری) است.شبکه های ماهواره ای زمینه تشکیک و تردید در هنجارهای حاکم را بیشتر و بیشتر خواهند کرد. اثر دیگر این شبکه ها که قابل بررسی است تولید و تشدید روند « تنفر از جامعه ایرانی» است. نتیجه این وضعیت گوشه گیری قشر تحصیل کرده و ناامیدی و یأس آنان خواهد بود. مسأله دیگر بروز چراغ خاموش برخی از آسیب های اجتماعی است که باید نسبت به آنها اطلاع رسانی کرد. برای مثال رشد مصرف الکل در جامعه است که از آن به عنوان اعتیاد شیک و تمیز یاد می کنم. به نظرم تماشای شبکه های ماهواره ای در این باره بی تأثیر نبوده است. از نظر سیاسی هم ، ایجاد اختلال در روند جامعه پذیری سیاسی از جمله پیامدهای این شبکه هاست. در همین زمینه می توان به تقویت شکاف های اجتماعی و سیاسی بین نهادهای رسمی و نهادهای غیر رسمی اشاره کرد. در باره آثار شبکه های ماهواره ای من از اصطلاحی استفاده می کنم با عنوان « سالی تاکیزه شدن جامعه»salitakization of society . منظورم آن است که از نظر مخاطب، این شبکه ها به تدریج به عنوان مأمنی تعریف خواهند شد که مخاطب ایرانی مسائل و مشکلات خود را در آنها منعکس کند و مجری برنامه نیز با آنها همدردی داشته باشد و به تدریج ماهواره بشود پناهگاه بیان دردها و مشکلات!مشکلاتی که به راحتی می شود در رسانه های داخلی هم به آن پرداخته شود.

آیا کشورهای منطقه هم درباره ماهواره دچار تنشها و نگرانی هایی هستنتد؟
ببینید قطعا هر کشوری که از نظر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی شبیه به کشور ماست این مشکلات را دارد. من مقاله ای می خواندم که می خواست مسائل اجتماعی کشور عربستان را فهرست کند، یکی از مشکلات آنجا آثار شبکه های ماهواره ای بود. می دانید که برخی معتقدند که ما رسانه های سنتی، رسانه های الکترونیک و رسانه های دیجیتال داریم و هر یک از این رسانه ها فرد خاص خودش را می سازد. وفور شبکه های ماهواره ای هم انسان خاص خودش را پرورش خواهد داد. شما فرض کنید که یک مخاطب ایرانی می تواند از طریق شبکه های ماهواره ای با تمامی ادیان، فرقه ها، ایدئولوژی های سیاسی آشنا شود. ماهواره پنجره های متعددی به روی مخاطب می گشاید. او در چند ساعت می تواند سفری مجازی به همه کشورهای دنیا داشته باشد و با روش زندگی آنها آشنا شود. کشورهای عربی از نظر رسانه ای، شبکه های ماهواره ای را رقیب دیدند و خیلی سرمایه گذاری کردند تا مخاطب خودشان را نگه دارند. البته آنها در سانسور فیلم ها با تساهل و البته خیلی حرفه ای و با ظرافت برخورد کردند. لازم به گفتن نیست که در برهه های زمانی خاصی شبکه های ماهواره ای کشورهای عربی دوشادوش شبکه های کشور ترکیه مخاطب ایرانی را ربودند! هنوز هم شبکه های کشورهای عربی در بین مخاطبان ایرانی بینندگان بالایی دارد.

ماهواره در ایران امری بدیهی! ارمیا و حریم سلطان نفس صدا و سیما را گرفته اند!
Dish 
ماهواره! این دستگاه چیست؟ ما که نمی دانیم! ما که اصلا در منزل ماهواره نداریم! همسایه ما یک ماهواره دارد بعضی اوقات حریم سلطان و آکادمی می بینیم!

ماهواره مدت هاست که در بین خانه های ایرانی وارد شده و این یک بدیهی است! مطمئنا آمار بسیار بیشتر از ۵۰ درصد مردم می باشد! این قابل انکار نیست! اما قوانین بیان می کنند که این دستگاه ارتباطی کاملا ابتدایی که در هر کشوری آزاد بوده و استفاده می شود، در کشور در حال توسعه ایران غیر قانونی بوده و پیگرد قانونی دارد!
ای حداقل ۴۰ ملیون نفر ایران، شما همگی مجرم هستید!

“خبرگزاری امروز” به نقل از خبرآنلاین دیشب ماهواره همسایه داشت فلان برنامه رو نشون میداد؛ خود شما چندبار این جمله را به زبان آورده اید یا از زبان دوست و همکار شنیده اید و بعد هم کلی با تمسخر خندیده اید؟

چند سالی است که این شوخی بی مزه بین همه ما جریان دارد. مثل یک رازِ مگو که از قضا همه دنیا از آن خبر دارند و تبدیل به یک شوخی تلخ شده است. گمان می کنم دیگر همه باید بپذیریم که تعارف بس است.

ماهواره پدیده ای است که به جای مواجهه درست با آن، سال هاست صورت مساله اش پاک می شود. به گواه آمارهای رسمی و غیررسمی درصد بالایی از ایرانیان ماهواره دارند و برنامه های آن را می بینند. برخوردهای مختلف غلاظ و شداد و ممنوعیت های بی نتیجه هم نه تنها تاکنون هیچ تاثیری نداشته بلکه موجب گسترش و ترویج آن هم شده است. این کار متناوباً ریسیورها و دیش های مدل بالاتر را به بازار سرازیر می کند. همان آمارها طبیعتاً نشان خواهد داد که صددرصد آنها که ماهواره شان جمع می شود، به فاصله یکی دو روز، به راحتی دوباره صاحب ورژن پیشرفته تر این تجهیزات می شوند. این ها قابل انکار نیست.

آنها که صورت مساله را پاک کرده اند از این غافلند که خدمتی بزرگ تر از این نمی توان به شبکه های ماهواره ای کرد. ظاهراً همه فراموش کرده ایم که ده ها نهاد، در این باره مسئولند که شاید تنها وظیفه یکی دوتایشان (از جمله پلیس)، مقابله سلبی و توام با شدت عمل است و بقیه تماماً موظف به اقدامات اثباتی اند. بعضی هایشان باید فرهنگ سازی کنند، بعضی باید قوانین مفید و کاربردی تصویب کنند، بعضی باید بودجه کافی به تولید و برنامه ریزی تخصیص دهند، بعضی هایشان باید برنامه جذاب تولید کنند، بعضی ها باید فقط فکر کنند و. اما ظاهراً همه، وظایفشان را فراموش کرده اند، دست‌جمعی خودشان را به بی خبری زده اند و دارند فقط خودشان را گول می زنند.

علاوه بر اینها ممنوعیت هایی که در عرصه رسانه برای حرف زدن دراین باره پدید آمده است هم، امکان تحلیل، آسیب شناسی و آگاه سازی را از کارشناسان می گیرد و مخاطب را دودستی تقدیم رقیب می کند.

این وسط مثل همیشه تنها به بخش سلبی و مقابله خشن توجه جدی نشان داده می شود. آدم یاد حکایت آن سه بنده خدا می افتد که قرار بود زمین را حفر کنند، لوله ای نصب کنند و بعد چاله را پر کنند و اگر لوله گذار غایب باشد، باز هم دو فرد دیگر بدون لوله گذاری، زمین را می کَنَند و بعد هم پر می کنند!

از اینها گذشته هیچکس هنوز به سوالات کلیدی افکار عمومی پاسخ نداده که اگر مطابق قانون ممنوعیتی وجود دارد، پس این همه -میلیون ها دستگاه تجهیزات پیشرفته ماهواره ای از کجا می آید؟ توسط چه کسانی وارد می شود؟ و چرا سرِ مرزها جلوی این تجهیزات گرفته نمی شود؟

در میانه این همه سیاست های غلط، سوء مدیریت، کم کاری و خواب غفلت، میلیون ها نفر دارند حریم سلطان می بینند، با شعر یادت نره و چراکه نه همراه می شوند، بفرمایید شام تماشا می کنند، برای آکادمی موسیقی از تلفن های مختلف رای می فرستند، بحث های داغ خانوادگی شان درباره آینده رابطه مثلث یشیم، چنار، توپراک و سرگذشت یوسف و حوّا و لامیا و ایزل است و حول محورِ تحلیل دشمنی خرّم با ماهی دوران و والده سلطان یا خوشمزگی های سنبل خان و سرنوشت ابراهیم پاشا و نگار کالفا دور می زند. هنوز بحث اول شدن ارمیا و حذف شدن امیرحسین، داغ است. برای خیلی ها اخبار یعنی ۶۰ دقیقه و خیلی ها اخبار فرهنگی شان را از شباهنگ کسب می کنند و تحلیل هایشان را از افق. داروهای لاغری، موسسات کاشت مو، افزایش قد و کِرِم های رنگ و وارنگ دکترمظاهری و برای خودشان جای محکمی توی خانواده ها باز کرده اند. حالا دیگر نه تنها برنامه دکتر هلاکویی پربیننده است بلکه سی دی های او دست به دست می چرخد.

در خیلی از میهمانی ها سرِشام، بحث مِین کورس و استارتر  و این شوخی که از یک تا ده به میزبان چند می دهند متداول است، تیرامیسو حالا مثل شیرینی دانمارکی و زبون توی همه قنادی ها هست، توی دشت و صحرا خیلی ها دارند می گویند؛ اینجا فلانجاست مام فلانی ایم، آی لاو یو پی ام سی، یا توی آسانسور و کلاس درس و بیمارستان و دستشویی دارند برای سالی تاک، ویدیو می گیرند. بچه ها را به سختی می شود از پای شبکه پرشین تون بلند کرد. همین کودکان یا نقاشی می کشند یا با اسلحه اسباب بازی عکس می گیرند و می فرستند برای دکتر کپی.

یکی از دوستان که اخیراً سفری به ترکیه داشت نقل می کند کودک چهارساله اش در جزیره بیوک آدا از مادر پرسیده که؛ مامان اینجا خونه لامیا نیست؟!  خدا می داند ترکیه با همین سریال ها به قاعده چند هزار میلیارد برای تاریخ و فرهنگ و گردشگری اش تبلیغ موثر کرده و ما هم در خلاء خوراک فرهنگی خودمان، هرچه را سریال های ترکی راست و دروغ به خوردمان دادند، پذیرفته ایم. وقتی تلویزیون خودمان علاقه ای به شناساندن شاه عباس و نادرشاه و کوروش و کریم خان زند ندارد، سلطان سلیمان عثمانی با کلی ضعف و تحریف، می شود مرد اول شب های زنان و مردان و کودکان و نوجوانان ما. چرا نشود؟ واقعاً چرا که نه؟!

وقتی بخشی از تاریخ این سرزمین از کتاب های درسی حذف می شود و  انگار کوروش و داریوش و خشایار و نادر هرگز وجود خارجی نداشته اند، چرا نباید توقع داشته باشیم کودک و نوجوان ایرانی تاریخ عثمانی و سلطان سلیمان و شاهزاده مصطفی را بهتر از تاریخ پرافتخار ایران بشناسد؟ جداً جای شرمندگی است.

وقتی برنامه های کودک تلویزیون ما از هر خلاقیت و جذابیتی خالی می شود، چرا یکی دو شبکه خارجی نیایند و این فضای خالی را با انواع و اقسام  کارتون ها پُر نکنند؟ کارتون هایی که بعضاً تصاویر خشن و یا غیرمتعارفشان، مناسب این رده های سنی نیست. وقتی تلویزیون ما دوست دارد هم فیلم های سینمایی امریکایی پخش کند و هم سروتهش را بزند و حتی برایش داستان جدید بنویسد، چرا کلی شبکه مثل قارچ نرویند و صبح تا شب فیلم پخش نکنند؟

تو را به خدا از خط قرمزها و محدودیت های ناگزیر حرف نزنیم که این خط قرمزها از فرط سلیقه ای شدن و نامشخص بودن و تنگ و تار بودن امان همه را بریده اند.

گاهی هم برنامه ریزان ما از کارها و ایده های آن طرفی ها الگو می گیرند؛ وقتی بعضی تلویزیون های آنها صبح تا شب سریال ها و فیلم های سال های گذشته تلویزیون و سینمای خود ما را پخش می کنند، تازه حواس تلویزیون خودمان جمع می شود که می توان شبکه نمایش و آی فیلم و تماشا را با نمایش تکراری همین فیلم ها و سریال ها پر کرد. یا وقتی می بینند که مردم به فلان شبکه که فقط مستند پخش می کند اقبال نشان می دهند، یک شبکه مستند تاسیس می کنند و همینگونه است ماجرای تاسیس شبکه پویا که مشابه یکی دو شبکه ماهواره ای فقط کارتون پخش کند. ناگفته پیداست که موفقیت چنین اقدامات واکنشی و تقلیدی و توفیق شان درجذب مخاطبانی که به آن یکی شبکه عادت کرده اند، چقدر دشوار است و نیاز به محتوای فوق العاده دارد.

قرار شد تعارف نداشته باشیم؛ قضیه ماهواره گسترده تر و جدی تر از این حرفهاست. عامی و نخبه هم نداریم، روشنفکر و امّل هم نداریم، پیر و جوان وکودک هم نداریم. ماه و خورشید همین آینه می گردانند.

با یک نگاه، حریم سلطان و عمرگل لاله و عشق و جزا و را باید به عنوان یک فرصت نگاه کرد. فرصتی برای بیدار شدن مدیران تلویزیون و ترغیب آنها برای آنکه تکانی به خود بدهند و از بی اعتنایی به نیازها و خواست های مردم دست بردارند. این برنامه ها ثابت می کنند چقدر کم کاری و سوء مدیریت در تلویزیون و البته سینمای ما بیداد می کند، که چقدر پول کلان و ارزشمند بیت المال دارد به دلیل نابلدی و بی کفایتی در حوزه فرهنگ هرز می رود، که چقدر بی خیالی و سهل انگاری در مدیریت فرهنگی ما وجود دارد. اینها ثابت می کنند که ما چقدر نسبت به ظرفیت های داستانی، تاریخی، فرهنگی، اسطوره ای و گردشگری مان بی توجهیم. در تلویزیون ما بحران خلاقیت وجود دارد؛ خلاقیت در مدیریت و خلاقیت در برنامه سازی. این برنامه ها ثابت می کند چقدر خلاقیت در مدیریت و برنامه ریزی و برنامه سازی در تلویزیون ما عنصری کمیاب و حتی نایاب است.

متاسفانه باید اعتراف کرد در حال حاضر رقابت تنگاتنگی میان سه چهار شبکه تلویزیونی فارسی زبان برون مرزی برای جذب مخاطب ایرانی داخل کشور در جریان است و صداوسیمای ما بیشتر در نقش یک ناظر بی آزار، بی هدف و ناامید در این بازی نقش آفرینی می کند که نیازی هم به شرکت در رقابت نمی بیند.

شبکه ای با تنها شش هفت ساعت برنامه در روز که کمتر از نیمی از آن تولیدی است-  با سه چهار بار تکرار در شبانه روز، صدا و سیمای ما با این عرض و طول را مستاصل کرده است؛ چرا واقعاً؟ آن یکی شبکه با چهار تا سریال ترکی زیر متوسط توانسته آنچنان مخاطب انبوهی را جذب کند که شگفت آور است. واقعاً چطور؟

این وسط تلویزیون ما دارد چکار می کند؟ نگویید آنها دارند پول بی حساب خرج می کنند که می کنند که این دلیل ابداً قابل قبول نیست. سازمان صدا و سیمای ما با بودجه و درآمد هنگفت، ده ها شبکه، صدها ساعت برنامه در روز، هزاران نفر پرسنل و امکانات نرم افزاری و سخت افزاری بسیار وسیع، اصلا قابل مقایسه با هزینه و امکانات هیچکدام از آنها نیست. واقعاً نیست. و نگویید که جذابیت های آنها خط قرمزی است و دست شبکه های داخلی از این بابت بسته. این هم اصلاً پذیرفتنی نیست. هروقت تلویزیون خودمان درست عمل کرده و برنامه جذابی نزدیک به سلیقه عمومی و خواست مخاطبان تهیه و درست عرضه شده، اقبال مخاطبان را نیز به همراه داشته است. سریال های خوب گذشته مثل هزاردستان، امام علی، مدار صفردرجه، صاحبدلان و میوه ممنوعه یا همین مختارنامه و شوق پرواز و خیلی قبل تر سربداران، سلطان و شبان، گرگ ها، ابن سینا، روزی روزگاری و هرکدام توانسته اند در زمان خود مخاطبان انبوه را به خود جلب کنند. حتی سریال هایی مثل زمانه یا  قبل تر ستایش و قبل ترش نرگس با وجود تمام انتقاداتی که به آنها وارد است  توانستند نظر جمعی از بینندگان تلویزیون را معطوف به خود کنند. یا مثلاً همین سریال پایتخت با وجود برخی کاستی هایی که دارد با خلق شخصیت های جذاب، موقعیت های کمیک و روابط صمیمانه و باورپذیر ایرانی، توانسته به کیفیت استاندارد برسد، رضایت بسیاری از مخاطبان را جلب کند و به شبکه های آن طرفی ترجیح داده شود. یا وقتی کلاه قرمزی شروع می شود همه قید ماهواره را می زنند تا شیرینکاری های فامیل دور و پسرعمه زا و پسرخاله را ببینند. و مثلاً نود که رسماً تلاش شبکه های آن طرفی را برای ساخت برنامه ای مشابه ناکام گذاشت و رادیو هفت که یک اتفاق خیلی خوب و دلنشین در تلویزیون این روزهاست.

واقعاً کجایند سریال هایی که خیابان ها را خلوت می کردند؟ کجاست یک مسابقه تلویزیونی اریژینال جذاب مثل مسابقه هفته، که اصطلاحاتش بعد از نزدیک به دو دهه هنوز ورد زبان هاست؟ کجاست برنامه ای که دوروزه فراموش نشود و در یادها بماند؟ یکی در این مملکت پیدا نمی شود که یک تَلِنت شو جذاب بسازد؟ آدم های خلاق تلویزیون ما کجا هستند؟

اما بداقبالی را ببینید که همین تلویزیون خودمان با کمال بی ذوقی و بی سیاستی، یا از برخی برنامه های ماهواره ای و ایده های آنها گرته برداری می کند که طبعاً برابر اصل هم نیست و یا با همان برنامه ها شوخی می کند و قصد دارد با استفاده از علاقه مندی های مخاطبان و با تکیه بر پیش زمینه ذهنی آنها با تمسخر برنامه های اصلی ایجاد جذابیت کند. جای تاسف است که همین شوخی ها دقیقاً کارکرد ضد خود را پیدا می کنند و به تبلیغ مستقیم و مفت و مجانی برای برنامه های مورد اشاره بدل می شوند. آنها که برنامه های اصلی را ندیده باشند به تماشای نسخه اصل ترغیب می شوند.

ضمناً با این برنامه، تلویزیون رسماً پذیرفته  که اکثریت مردم ایران بطور گسترده ماهواره تماشا می کنند. یکی نیست بپرسد، اگر مردم ماهواره تماشا نکنند اصلاً این برنامه شما برای کسی دیدنی است؟ در آن صورت اصلاً شوخی های شما را کسی می فهمد؟ واقعاً چرا باید این همه هزینه شود تا این دوستان برنامه ساز بی ذوق بنشینند بارها و بارها برنامه های ماهواره را ببینند تا بتوانند با جزییات کامل از آنها تقلید کنند و به خورد خلق الله بدهند؟ جداً فکر می کنند مردم با دیدن این برنامه های جلف، از ماهواره متنفر می شوند؟ یا اینکه به سرعت برای خلاصی از شرِّ همین برنامه های لوس و بی مایه، کانال را عوض می کنند و به نسخه اصل پناه می برند؟

اتفاقاً مخاطبان تلویزیون ایران بیش از میزانی که ما تصور می کنیم قانع هستند. اما توقع آنها و اعتمادشان، یک حداقل دارد که متاسفانه تلویزیون ما مدت هاست از رسیدن به آن کف و حداقل، ناتوان است. قضیه اصلی، بودجه نیست، کم کاری و سوء مدیریت است و کارهایی که به کاردان سپرده نمی شود، مشکل در سختگیری ها و خط قرمزهای تنگ و بی مورد است، درخانه نشین کردن چهره ها و مجریان و بازیگران مورد علاقه مردم و فراری دادن مدیران، برنامه سازان، فیلمنامه نویسان و کارگردانان کار بلد است، در فاصله گرفتن از نیازها و خواست های مردم و نشناختن علائق آنهاست، در فهم نادرست از مفهوم جذابیت، در غفلت از کارکرد رسانه تلویزیون و نشناختن اهمیت و وسعت نفوذ آن و در یک کلام، احترام نگذاشتن به مخاطب است وگرنه، نه بودجه تلویزیون ما کم است و نه سوژه برای تولید برنامه های قابل توجه مردم کمیاب. آنچه کم است مدیریت و ذکاوت و تخصص است و بس. تلویزیونی که یه حبه قند در آن سانسور می شود تکلیفش روشن است. قبول کنید که اعتماد کردن به چنین تلویزیونی کار بسیار دشواری است.

با این حساب دو راه بیشتر نداریم؛ یا باید بپذیریم که مخاطبان ما کج سلیقه اند و برنامه های آن ور آبی را به برنامه های جذاب شبکه های داخلی ترجیح می دهند و یا بپذیریم که برنامه هایمان یارای رقابت با برنامه های آنها را ندارند که شوربختانه در هر دو حالت قافیه را باخته ایم و متاسفانه میدان را کاملاً واگذار کرده ایم.

اگر خوراک فکری و فرهنگی برنامه های ماهواره ای را نامناسب می دانیم که در بسیاری موارد اینگونه است و اگر فکر می کنیم در فرهنگ و جامعه خودمان به اندازه کافی سوژه سالم و جذاب برای برنامه سازی وجود دارد که بتواند مخاطب ایرانی را راضی و از تماشای برنامه های آنطرفی ها بی نیاز کند و اگر معتقدیم برنامه سازان توانا و خلّاقی داریم که حریف آنها می شوند، پس باید دست بجنبانیم. همین حالا هم خیلی دیر است.

برتری دراماتیک سریال‌های ایرانی بر سریال‌های عربی
13911108000249_PhotoA 
 به گزارش خبرگزاری فارس روزنامه بحرینی «الوسط» در مقاله‌ای درباره سریال‌های ایرانی که این روزها از طرق مختلف در کشورهای عربی به نمایش درمی‌آید با اشاره به نگاه دستگاه رسمی در جهان عرب(دولت‌ها) به این سریال‌ها می‌نویسد: از نظر آنها سریال‌های ایرانی چه دینی و چه غیردینی وسیله‌ای برای شکستن فضای فرهنگی در جهان عرب است که می‌تواند بر جامعه تاثیربگذارد به‌ویژه هنگامی که سریال‌های ایرانی به برخی مسایلی نزدیک می‌شوند که در اندیشه و فرهنگ کشورهای عربی درباره آنها سکوت اختیار شده است.

* صنعت سریال‌سازی ایرانی در اوج است
نویسنده این مقاله با بیان اینکه صنعت سریال‌سازی ایران در سال‌های اخیر اوج گرفته است به نقل از «باسل النیرب» از روزنامه‌نگاران عرب می‌نویسد: این رشد به کمک تکنولوژی و مهارت عالی و کارگردانی حرفه‌ای است که تنها در سینمای هالیوود می‌توانید آنها را دنبال کنید»!

نویسنده این مقاله می‌افزاید: البته زیبایی‌های سریال‌های ایرانی را می‌توان در «متون دراماتیک» یافت که در جهان عرب این متون دراماتیک در جذب نخبگان و عوام مردم مشکل دارند چراکه هنوز به دور از ذائقه و ذهنیت جامعه عربی هستند و آنها را نمایندگی نمی‌کنند.

وی با اشاره به اینکه سریال‌سازی این روزها یکی از مهمترین راه‌های ارائه اندیشه و یا ارزش‌هایی به مردم است، تاکید می‌کند: برای همین است که دولت‌های لائیکی که در ترکیه حضور داشتند به سریال‌ها و فیلم‌ها دستور می‌دادند که حتی به صورت غیرعمد صدای اذان در فیلم‌ها و سریال‌های ترکی شنیده نشود و از اینجاست که برخی از نگرانی‌ها درباره سریال‌های ایرانی مطرح می‌شود.

* بحران «متون دراماتیک» در سریال‌های ایرانی نیست اما در سریال‌های عربی هست
نویسنده این مقاله در حالی که مدعی است ایران اهداف دقیقی برای تاثیرگذاری در جهان عرب دارد، با اشاره به شبکه «آی‌فیلم» این سوال را مطرح می‌کند که: آیا این نگرانی به سطح [پاسخ‌های] «متن‌های دراماتیک» رسیده است؟ آنجا که اشکال اساسی در فضای معرفتی سریال‌های عربی است به‌ویژه اگر بدانیم متن دراماتیک مهمترین عنصر در سریال‌های ایرانی است گویا که یک تصویر زنده‌ای که از آن ده‌ها تصویر شاخه می‌گیرد.

وی سپس سریال‌های ایرانی را برگرفته از فرهنگ شرقی و متصل به مسائل تاریخی، سیاسی و فلسفی عمیقی می‌داند که بعضا به ویژگی‌های دراماتیک پس از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌گردد و می‌نویسد: امروز سریال‌های ایرانی چون بسیاری از کشورهای عربی از «بحران متن» رنج نمی‌برد؛ نه کمی و نه کیفی.

* جهان عرب نباید از سریال‌های اجتماعی و جنگی ایرانی و بخشی از سریال‌های تاریخی نگران باشد
نویسنده سپس با اشاره به محدودیت‌های موجود در ایران آنها را موجب دینامیکی شدن متون دراماتیک می‌داند و سریال‌های ایرانی را به سه دسته تقسیم می‌کند و تاکید می‌کند: نوع اول سریال‌های اجتماعی است که جزئیات دقیقی از جامعه ایران و مشکلات ساده و پیچیده آن ارائه می‌کند؛ نوع دوم سریال‌های جنگی که حوادث جنگ هشت‌ساله بین ایران و عراق و ابعاد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن را به تصویر می‌کشد و نوع سوم نیز سریال‌های تاریخی است که تاریخ ایران باستان و همچنین شخصیت‌های تاریخی دینی و علمی ایران و اسلام را که بعضا تنش‌زا نیز هست را به تصویر می‌کشد.

وی سپس هیچ مشکلی در ارائه دو نوع اول سریال‌های ایرانی(سریال‌های اجتماعی و جنگی) نمی‌بیند و با اشاره به سریال‌های تاریخی به نقل از «محمد خرماش» منتقد مراکشی می‌افزاید: این سریال‌ها به دنبال تغییر ذائقه تاریخی مردم در جهان عرب است که تحت تاثیر نظام اجتماعی‌ئی بوده که «تاریخ عربی و اسلامی رسمی» جوهر اساسی‌ئی بوده است که به هیچ وجه نمی‌توان به آن دست زد.

* دو موج سریال‌های تاریخی ایران و علت اصلی برخی نگرانی‌ها
نویسنده روزنامه بحرینی الوسط اما در بین سریال‌های تاریخی ایران تفاوت قائل است و آنها را به دو موج تقسیم می‌کند و می‌نویسد: برخی این سریال‌ها با دوبله در کشورهای عربی پخش شد چه آنکه سریال «مریم مقدس» برای نخستین بار به صورت رسمی از شبکه «ابوظبی» به نمایش درآمد و همچنین شبکه «السودان» و یا شبکه‌های شبه دولتی عربی سریال‌های «یوسف پیامبر»، «مردان آنجلس» و «ابن سینا» را پخش کردند که این سریال‌ها با اقبال مردم در جهان عرب با همه تفکرات واقع شد.

وی با بیان اینکه موج اول با سلامت عبور کرده، موج دوم را سریال‌های تاریخی می‌داند که به بیش از هزار سال پیش و به‌ویژه به صدر اسلام برمی‌گردد و می‌افزاید: این سریال‌ها تمام نظام‌های دینی و نخبگانی جهان عرب را که دارای امیال قومی هستند تحریک می‌کند و این مواجهه بیش از آنکه درباره حلال یا حرام بودن به تصویر کشیدن اهل‌بیت(ع) و اصحاب باشد عمیق‌تر از آن و در بازخوانی و غور مجدد در میراث تاریخی است.

نویسنده این مقاله در پایان به اشاره به سریال‌های «امام علی(ع)»، «ولایت عشق» و «مختارنامه» آنها را دارای چنین اشکالی برشمرده و معتقد است: باید بین این اشکالات و بررسی موضوعی در درام ایرانی و موضوع آن تفاوت قائل بود و این می‌تواند به شناخت جغرافیایی و تاریخی ما از همسایه ما کمک کند.

«کلاه قرمزی» در اعیاد مذهبی هم به تلویزیون می‌آید
13911223000198_PhotoA 
حمید مدرسی (تهیه‌کننده مجموعه کلاه قرمزی) گفت: بر اساس توافق‌های صورت گرفته با مدیران شبکه دو پخش برنامه کلاه قرمزی در اعیاد سال ۹۲ نیز ادامه خواهد داشت.
وی افزود: عروسک‌ها و کاراکترهای تازه‌ای به این برنامه اضافه نخواهند شد و کلاه قرمزی با همان ساختاری که در ایام نوروز دیده شد، روی آنتن می‌رود.
وی گفت: قسمت‌های ضبط شده در حال مونتاژ هستند تا برای پخش در اعیاد آماده شوند.
مدرسی همچنین از استقبال بی‌نظیر مخاطبان از این برنامه تلویزیونی خبر داد و افزود: بر اساس برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته قرار بود پخش این برنامه تا ۱۳ فروردین روی آنتن برود اما با توجه به استقبال مردم و درخواست مدیران پخش کلاه قرمزی ۹۲ تا ۱۶ فروردین ادامه پیدا کرد.
وی تصریح کرد: نوروز امسال با افزودن دو عروسک جدید برنامه شاد و مفرحی را به خانه مخاطبان خود بردیم و در اعیاد نیز قصد داریم لحظه‌های خوشی را برای هموطنان رقم بزنیم.

هر شب یک فیلم سینمایی روی آنتن شبکه یک
13910631000503_PhotoA 
با توجه به سراسری بودن شبکه یک و گستره طیف مخاطبان این شبکه و اینکه بسیاری دارای گیرنده های دیجیتالی نیستند تا از شبکه های جدید استفاده کنند، قرار است هر شب ساعت یک بامداد یک فیلم سینمایی جذاب پخش شود.
شبکه یک با در نظر گرفتن تنوع و کثرت بینندگان از جمله مخاطبان شب زنده دار خود- به دلیل مشاغل گوناگون -برای تامین نیازهای مخاطبان، آثار هنری جذابی را پخش می کند.
گرچه این آثار قبلا پخش شده اند اما به دلیل پخش در برهه های گوناگون، مطمئنا برای بسیاری از مخاطبان تازگی دارند.
فیلم های سینمایی «۱۲۷ ساعت»،«خوب، بد، عجیب»، «بازپرس»، «پچ آدامز»، «طوفان شن»، «در جستجوی عدالت» و «مخمصه» عناوین فیلم های هفته اول این جشنواره فیلم است که در تأمین برنامه شبکه یک سینما تهیه می شود.

«ضرغامی» در دانشگاه تهران پاسخ می دهد
13910818000068_PhotoA 
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی رسانه ملی؛ این نشست با حضور رئیس صداوسیما با موضوع مطالعات رسانه‌ای برگزار می‌شود.
این هم‌اندیشی با هدف بررسی عملکرد صداوسیما در حوزه رسانه از بعد نظریه‌های ارتباطی و علمی برگزار می‌شود و نقطه آغازی برای برگزاری نشست‌های تخصصی در این زمینه و تعامل بیشتر دانشگاه با رسانه خواهد بود.
در این نشست اولویت با نقد علمی است و کمتر به مصداق‌های برنامه‌ای پرداخته می‌شود.
این هم‌اندیشی سه‌شنبه ۳ اردیبهشت ساعت ۱۵ در تالار «ابن خلدون» دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار می‌شود و حضور برای همه دانشجویان آزاد است.

یک جمع که خود را مثلا رسانه می دانند!
negin 
دیروز در یک پست که توسط مدیر پیج “نگین تی وی” منتشر شده بود، صحبت از این شده بود که مدیریت تلویزیون “من و تو” همان مدیریت تلویزیون بزرگسالان Hustler که به پخش فیلم های +۱۸ سال می پردازد است!
گفته ای که شعور پایین مدیریت یک (مثلا) تلویزیون را می رساند!
گفتنی است که تلویزیونی با نام Negin TV هیچ گاه قصد روی ایر رفتن نداشته و تمام تبلیغ ۲ ساله این شبکه برای روی ایر رفتن کاملا دروغ بوده و قصد جمع کردن لایک برای فیسبوک شبکه و انحراف مردم از عقاید را داشته اند!
به ظاهر به نظر می رسد مدیریت بسیار کثیفی پخش چنین پیج فیسبوکی می باشد! و جالب تر این که ۵۰ درصد کامنت هایی که در زیر تصاویر در این صفحه فیسبوکی منتشر می شوند، همگی با اکانت های دروغین و fake توسط خود نگین منتشر شده اند و ظاهرا به جز یک یا نهایتا دو نفر در پشت پروژه ننگین تی وی کس دیگری در پشت آن نیست!
ننگین تی وی نامی است که کاربران در صفحات اجتماعی بر روی مدیریت این صفحه صرفا فیسبوکی نهاده اند.
لازم به ذکر است این شبکه فقط از طریق اینترنت بر روی GLWiZ پخش گردید و هزینه پخش بر روی این سیسیتم بسیار بسیار بسیار پایین تر از پخش ماهواره ای بوده و هر شخصی می توان این کار را با هر کیفیتی انجام دهد.

یورونیوز و اضافه شدن زبانهای جدید 
27022010144
از امروز یاورونیوز زبانهای اوکراینی / یونانی / مجارستانی رو در ماهواره هاتبرد به مجموعه زبانهای خودش اضافه کرد .  

شبکه لاله روی ایر رفت
27022010142 
یرو خبر امروز رامین عزیز مبنی بر روی ایر رفتن کانال مخصوص کودکان بنام لاله لوگوی این کانال روی ماهواره astra4a روی ایر رفت :
۱۲۲۸۴
عمودی
27500

هیچ نظری موجود نیست: